از دیدگاه منینجر (۱۹۹۰) این واکنش‌ها را در ۵ سطح به هنگام شکست مکانیزم‌های پاسخ‌دهی به استرس روزمره بروز می‌کنند :

 

سطح اول: حذف یا بازداری، فزون سرکوب‌گری، فزون مراقبتی، فزون هیجان‌زدگی، فزون جبران‌گری( منینجر ۱۹۹۰).

 

سطح دوم: قطع رابطه با واقعیت به صورت تفرق، قطع رابطه با واقعیت به صورت جابجایی و نشانگان تبدیل(همان منبع) ..

 

سطح سوم: انفجار مهار نشده (خودکشی، خود ناقص‌سازی)، از هم پاشیدگی سازمان یافتگی ”من“(همان منبع).

 

سطح چهارم: درسطح چهارم از هم پاشیدگی به سطوح عمیق دستگاه روانی راه می‌یابند، حالات توهمی، هذیانی و بالاخره روان‌گسستگی را ایجاد می‌کند و با مالیخولیا، بهت‌زدگی، صرع، رفتارهای نامنسجم همراه با اختلال‌های گفتار، حالات پارانویایی توأم می‌گردد(همان منبع).

 

سطح پنجم: غریزه‌های مرگ یا نیروهای ویرانگری که دارای انرژی تخریب کننده قابل ملاحظه هستند، در نهایت می‌توانند وجود انسانی را تا حد فرسودگی و مرگ سوق دهند (منینجر ۱۹۹۰).

 

همچنین استرس تغییرات متعددی را در نظام‌های بدن انسان به وجود می‌آورد که این تغییرات می‌توانند بر وضع سلامت وی تأثیر گذارند. ارتباط‌های روشنی میان بیماری و شدت واکنشی که در نظام‌های قلبی ـ عروقی، غدد درون‌ریز و نظام مصون‌کننده افراد به هنگام استرس بروز کند، یافته شده است. واکنش قلبی ـ عروقی شامل هر گونه تغییر فیزیولوژیکی است که در قلب، رگ‌های خونی و خون، در پاسخ به استرس به وقع می‌پیوندد. اگرچه پژوهشگران، رابطه علمی‌میان واکنش قلبی ـ عروقی و ظهور فشار خون بالا را هنوز به اثبات نرسانده‌اند اما همخوانی قدرتمندی بین ‌آن‌ ها وجود دارد برای مثال، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که سطوح بالای استرس شغلی با فشار خون بالا و بزرگ شدن غیر طبیعی قلب همخوانی دارد (اشنال و همکاران ۱۹۹۰) واکنش آزمایشگاهی افراد نسبت به استرس در آغاز بزرگسالی، با ظهور فشار خون بالا در آینده مرتبط است (منکس و همکاران ۱۹۸۹).

 

۲-انواع استرس:

 

الف:استرس شغلی

 

یکی از تعاریف اشاره ‌به این نکته دارد که استرس شغلی حاصل ویژگی‌هایی از شغل است که تهدیدی برای فرد به شمار می‌روند. تهدید ممکن است ناشی از الزام‌های حرفه‌ای مفرط یا امکانات پاسخ‌دهی ناکافی به منظور تأمین نیازهای افراد باشد. هنگامی که شغل مستلزم کار بسیار زیاد در زمانی کوتاه باشد، افراط در کار حاصل می‌شود. نارسایی‌ها در امکانات پاسخ دهی نیز در ارتباط با چیزهایی هستند که افراد از مشاغل خویش انتظار دارند: حقوق مکفی، رضایت شغلی و ترفیع یا پیشرفت در شغل (رایس، ۱۹۹۲).

بیرو نیومن (۱۹۷۸) تعاریف متعدد، در باب استرس شغلی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که استرس شغلی عبارت است از تعامل شرایط کار با رگه‌های شخصیتی فرد، که درکنش‌های روان‌شناختی یا فیزیولوژیکی یا هر دو تغییر ایجاد می‌کند. ”استرس شغلی“ به منزله الزام‌های شغلی‌ای که فراتر از توانایی مقابله فرد هستند، تعریف می‌شود که این تعریف با نظریه شناختی تبادلی مطابقت دارد(بیرو نیومن ۱۹۷۸) .

 

۱۱) تنیدگی پرستاران

 

اعتصابهای مکرر پرستاران در اغلب کشورهای غربی مبین حرفه ای هستند که در معرض سطح بالایی از تنیدگی قرار دارد. نامتجانس بودن موقعیتهای تنیدگی زا که حاصل تنوع بیمارستان‌ها و در نتیجه تفاوت نوع کار پرستاران است،روی آورد نسبت ‌به این مسئله را با دشواری هایی مواجه می‌سازد و ‌به این ابعاد ،باید این نکته افزوده شود که اکثریت این جامعه ی حرفه ای را زنان تشکیل می‌دهند که اغلب به علت انجام وظایف حرفه ای خود دچار بحران های اضطراب می‌شوند و همین امر ،کاهش سطح خدماتی را که به بیماران ارائه می‌دهند در پی دارد.البته مسلم است که با اشاره ‌به این نکات کلی نمیتوان یک موقعیت حرفه ای را توصیف کرد و بررسی منابع تنیدگی در این حرفه و پیامدهای حاصل از آن ها الزامی به نظر می‌رسد:به علت کافی نبودن تعداد پرستاران و در نتیجه فشار کار،حرفه ی پرستاری به خودی خود به منزله نخستین منبع تنیدگی محسوب می شود.ماهیت وظایف یک پرستار نیز نامطبوع است چه وی با بدن بیماران (خون،ادرار،استفراغ ،بو….)در جوی که غم و رنج بر فضای آن سایه افکنده ،سرو کار دارد.نقص تجهیزات در پاره ای از بخش ها ،کم بودن یا نایاب بودن داروها ،ساعات و چرخش زمان کار که پرستاران را از ریتم زندگی جامعه جدا می‌کند،و همچنین کم بودن دستمزد از عواملی هستند که به افزایش تنش در پرستاران منتهی می‌شوند .نامشخص بودن موقعیت هایی که باید با آن ها مقابله کنند (موقعیت های اضطراری و جز آن)و مسئولیت در قبال بیماران (برای مثال در خلال کارشبانه)از علل غیبت های مکرر پرستاران محسوب می‌شوند.رابطه با بیماران نیز یکی دیگر از منابع اضطراب پرستاران است(استورا۱۹۹۱).

 

پژوهش های کوبلر- رأس(۱۹۶۹) نشان داده‌اند که بیماران پنج وهله انکار و انزوا،انزوا،خشم،درگیری با مسئله،افسردگی و پذیرش موقعیت را طی می‌کنند که هر یک از این وهله ها به منزله منبع بالقوه تنیدگی برای پرستاران به شمار می‌آیند.اوبر(۱۹۸۹) در اثری تحت عنوان “تنیدگی حرفه ای”از پرستاری به نام سیمون که در بخش مراقبت های ویژه ،به کار اشتغال داشته،یاد می‌کند :در بخش های معمولی ،بیماران در حال احتضار در اتاق های خود هستند….در حالی که در مراقبت های ویژه (باز زنده سازی )،شما محبوس هستید و همه چیز در برابر چشمانتان جریان دارد …و مرگ همواره حاضر است.این حضور مداوم مرگ ،به علت تهاجم پیوسته و روزمره خود ،یک تنیدگی دائم را در پرستار ایجاد می‌کند(همان منبع).

 

۳-ویژگی های استرس زا

 

۱- سازش پذیری/انعطاف پذیری:ناتوانی کودک در سازش پذیری با تغییرات جسمانی یا اجتماعی محیط خود،انجام وظایف مادرانه را با مشکلات بیشتری مواجه سازد .وبالا بودن نمرات در این زمینه را در پیدارد.(بندل و همکاران،۱۹۸۶؛برین و ‌بار کلی‌،۱۹۸۸؛شیوکین،۱۹۸۶؛جانسنو همکاران،۱۹۸۴؛ماش و جانسن،۱۹۸۳).

 

ویژگی های رفتاری کودک که با نمرات بالا ی والدین در این قلمرو همراهند عبارتند از:

 

– استقامت و ناتوانی در تغییر یک کار به کار دیگربدون برانگیختگی هیجانی؛

 

– فزون واکنشی در برابر تغییرات ناشی از محرک های حسی؛

 

– اجتناب از غریبه ها؛

 

– فزون واکنشی در برابر تغییرات روزمره؛

 

– به آسانی آرام نشدن پس از برانگیختگی.

 

والدین این کودکان اغلب اظهار می‌کنند که در کوشش‌های خود برای ایجاد رابطه با فرزندانشان دچار سرخوردگی شدید می‌شوند.پاره ای ازین والدین به احساس طرد شدگی از سوی فرزندانشان نیز اشاره می‌کنند(استورا۱۹۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...