" مقالات و پایان نامه ها – قسمت 20 – 7 " |
“
ساترلند وکرسی بر این اعتقاداند که افراد در همنشینی های خود،ایده ها،نگرشها،انگیزه ها،سوگیری ها،فنون و توجیه هایی را فرا می گیرند که دوویژگی زیر رادارند:
-
- به آن ها می آموزند چگونه نسبت به افراد،گروه ها،مسائل اجتماعی یاهرگونه حادثه ای در محیط پیرامون خود،فکر،احساس یا رفتار کنند؛
-
- محرکی درونی برای انجام رفتارهای موافق و بازدارنده ای برای رفتارهای مخالف با خود هستند.
آن ها این ایده هاونگرشها و…را تعریفهاى شناختى مى نامیدند[۱۰۶].سپس مى گفتند افراد،هردو نوع تعریفهاى موافق ومخالف با رفتارهاى کجروانه را از همنشینان خود مى آموزند؛اما بر اساس تعریف هایى عمل میکنند که پشتوانه ى قوى ترى دارند. کجرفتاری در ضمن کنش متقابل با دیگران یعنی جریان برقرار کردن ارتباط آموخته می شود.
فرد در صورتی مبدل به بزهکار و کجررو می شود که تعاریف موافق قانون شکنی قراوانی بیشتری از تعاریف مخالف قانون شکنی داشته باشد. این اصل مهم نظریه فراوانی معاشرت است.
ساترلند با مفهوم کج رفتار فردی مخالف ومعتقد است که جرم و انحراف جریانهای ناخودآگاه ویا انگیزه های خفته بیولوژیکی نیستند در ایننظریه مسئلهفراوانی معاشرتمطرح می شود ونه معاشرت بهتنهایی[۱۰۷].
در همنوا شدن افراد با جمع شماری ،آزمونهای روانشناختی اجتماعی نشان داده است که همنوا شدن افراد با دیگران ازجمله از آن روست که می خواهند از تمسخر آنان در امان بمانند یاآنکه دوست دارند مورد علاقه و تاییدآنها باشند این یافته میتواند بیانگر دو نکته باشد:
نخست آنکه انسانها درروابط اجتماعی خود با افراد یا گروههای که انان را دوست دارند یابرایشان ارزش و احترام قائلند نیازمند آنندکه ببینند این افراد و گروه ها به آن ها احساس محبت دارند یاآنکه آنان را افرادی مثبت وقابل احترام و تایید میدانند واحتیاجی که فردبه برآوردن تأیید آن ها دارد،عامل مؤثری درجهت دادن به رفتار و افکاراوست. ودرنتیجه فرد ترغیب می شود تاباورها ورفتارهای خود را به شکلی که دیگران می پسندند تغییر دهدواین خود شروعی برای روی آوردن به رفتارهای انحرافی تلقی میگردد.
بنابرین نظریه ی ساترلند بیان میکند که فرد در یک وضعیت تضاد هنجارین به خاطر معاشرت های ترجیحی ،تفاوت هایی در رفتار او ،ازجمله شروع رفتار مجرمانه در او میباشد.این درحقیقت شیوه ی دیگری از بیان این مطلب است که شخصی که با روش باوران معاشرت میکند ،احتمالا روش باور ،وشخصی که با مجرمان معاشرت میکند احتمالا مجرم خواهد شد.[۱۰۸]
ساترلند و کرسى همچنین بر این باور بودند که یادگیرى در همنشینی به همه ى شیوه هاى انجام میگیرد که در یادگیری های دیگر وجوددارد.این نکته سبب شدکه بعدها،همزمان باتحولاتی که در نظریهای به وجود میآمد ،محققان دوباره درباره ی شیوه های یادگیرى همنشینان از یکدیگر بیندیشند ونکات تازه اى را به نظریه ى آن دو بیفزایند.این نکات را مى توان چنین خلاصه کرد:
یکى از تحولها،ورود ایده ى رفتارگرایى در نظریه هاى یادگیرى بود.رفتارگرایان مدعى بودند اگر یک رفتار با واکنش هاى مطلوب یا نامطلوب(تشویق یا تنبیه) روبرو شودـ و در اصطلاح این نظریه،به شکل مثبت یا منفى تقویتگرددـ احتمال وقوعش ،به ترتیب بیشتر یا کمتر مى شود.رفتارهایى که تشویق شوند،استحکام مییابند؛و رفتارهایى که با تنبیه رو به رو گردند،تضعیف مى شوند.
پس از آن گفته شد که افراد کجروی را با نگاه به واکنشهاى مطلوب یا نامطلوبى مى آموزند که همنشینان ،بویژه همنشینان کجرو،در برابر رفتارهاى آنان نشان میدهند.آن ها این واکنش هاـ یاتشویق ها وتنبیهاـ را«تقویت افتراقى» نامیدند وایده ساترلند وکرسى را در قالب جدیدى به نام نظریه «همنشینی وتقویت افتراقى»[۱۰۹] ارائه کردند.
بعدها گفته شد افراد از همنشینان خود تقلیید و الگوگیرى مى کنند.همنشینان به ویژه همنشینان کجرو تعریفهاى موافق با کجروی را براى فرد الگو سازى مى کنند؛وتشویقها وتنبیه ها یی را که انتظار می رود رفتار او با آن ها مواجه شود،برایش ترسیم می نمایند.در ادامه این راه گفته شد مشاهده والگوسازى ،راه بسیار شایع تر و موثرترى در یادگیرى کج روى است.چون کجروی به اندازه ى رفتارهاى پیشرفته اى مانند سخن گفتن ورفتارهاى زنجیره اى مانند رانندگى پیچیده است؛ و این رفتار بى تردید نیازمند الگوسازى اند.
مدتى بعد نظریه ى «یادگیرى اجتماعى»[۱۱۰] مطرح شد که بیان مى داشت افزون بر پاسخهایى که فرد مستقیما آن ها را در ازاى رفتارهاى خود مشاهده وتجربه مى کند،مشاهده ى واکنش هایى که محیط در برابر رفتار دیگران دارد نیز به او مى آموزد که چگونه رفتار کند.طرفداران این نظریه همچنین معتقد بودند فرد ،خودش هم مى سنجد که آیا رفتارش با معیارهایى که قبول دارد،همخوان است؛یانه.آنگاه ،برداشتى که درباره ى این همخوانى دارد ورضایت یا نارضایى او از آن،سبب مى شود که رفتاری را تغییر یا رفتار دیگرى را ادامه دهد.آن ها این فرایند را «تقویت درونى» نام نهادند.
نظریه یادگیری اجتماعی از نظری هایی است که دریادگیری مورد توجه قرار گرفته است وبر این تأکید میکند که رفتار نه تنها از طریق پاداشها ومجازات های واقعی ،بلکه از طریق انتظاراتی که بواسطه تماشای مسائل رخ داده برای دیگران آموخته می شود،نیز تقویت میگردد.برای نمومنه باندورا استدلال میکند که درنهایت تمامی پدیده هایی که از طریق تجربه های شخصی آموخته میشوند میتوانند به طور غیر مستقیم از طریق مشاهده ی رفتاردیگران ونتایج ناشی از آن مثلا در یک محیط خاص همچون مدرسه در جامعه روی دهند.[۱۱۱]
پس با مطالبی که بیان گردید به نحو اختصار می توان بیان داشت که افراد میتوانند از راه مشاهده رفتار ومعاشرت با همنشینان خود و الگو گرفتن از آن ها چیزهایی را از آنان فرابگیرند یا آنکه با انجام برخی رفتارها یا الگوسازی آن ها برای همنشینان چیزهایی را بدانان بیاموزند این نکته به شکل شایان توجهی در دین اسلام در آیات و احادیث متعددى یافت مىشودکه نشانگر توجه دین اسلام به مفهوم یادگیرى به ویژه یادگیرى همنشینان از یکدیگر مى باشد که اما پرداختن به آن بحث مستقلى به خود مى باشد ورسیدگى به آن خارج از قلمرو پژوهشى این تحقیق مى باشد و اینکه آیات و احادیث مربوط به این بحث به حدى گسترده اند که فهم همه جانبه آن ها نیازمند تحقیقى مستقل خواهد بود اما مى توان بیان داشت که درونمایه هاى آیات قرآن و احادیث اهل بیت در این حوزه نشان مى دهند که آن ها به طور جدى به وقوع الگوهاى گوناگون یادگیرى در خلال همنشینی توجه نموده اند.
در آیه هاى ۱۴۰سوره نساءو۵۷ و ۵۸ سوره مائده مشاهده مى شود که گروهى ،اعتقادات مؤمنان را مورد تخطئه ،استهزا ومورد انکار قرار مى دهند.مفسران در این باورند که آنان ایده ها ونگرش ها و توجیه هایى را به همنشینان خود انتقال مى دهند که این باورها ،بینشها و ارزشهای خود آنان را تضعیف مى سازد و آنان را براى پذیرفتن باورها و ارزشهای جدید آماده شان میسازد.همچنین استفاده مى شود که همنشینی با این افراد میتواند فرد را مثل آن ها مى کند.این نوع یادگیرى را حدیثهاى معصومان با صراحت بیشترى مورد توجه قرار دادهاند.همچون این حدیث از امام صادق (ع):«با زشتکار مصاحبت نکن که زشتکارى هایش را به تو مى آموزد»[۱۱۲].
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 07:55:00 ب.ظ ]
|