۵٫مرحله زوال[۶۷] :در این مرحله یکی از طرفین یا هر دو طرف با فرض اینکه ادامه برندسازی اثربخشی ایجاد نخواهد کرد ،برندسازی را کم و یا بلافاصله قطع می‌کند که البته روند زوال بسته به میزان تعهد یک طرف به طرف مقابل دارد.(سورین و تانکارد،ترجمه دکتر علیرضا دهقان ،نظریه های ارتباطات،۱۳۹۰،۲۲۰-۲۳۰)

 

۲-۴-۳ . سبک های برندسازی:

 

در مقابل واژه سبک[۶۸] در فرهنگ ها لغت،این معانی آمده است:شیوه،روش،شیوه نگارش،سلیقه،قلم،میله،متداول شدن،معمول شدن،مد کردن و نامیدن.(م.ت.بهار،سبک شناسی،۱۳۸۸،۲۴)

 

ولی در کل سبک،خصلت های صوری و ساختاری متمایز در یک اثر یا گروهی از آثار هنری است،که لازم است این ویژگی ها از یک نوع پیوند درونی برخوردار باشند یا نشانه هایی از یک واحد کامل را عرضه کنند.سبک ها ممکن است ویژگی های بیانی،زمانی،مکانی،موضوعی،مضمونی و اسلوبی داشته باشند.(پاکباز،روبین،۱۳۸۱،دایره المعارف هنر،ذیل واژه سبک)

 

سبک های برندسازی ،معیاری است که بتوان هدف،محتوا،تکیه گاه،آهنگ،پیام،رسانه و استراتژی یا برنامه سازی را در چهارچوب نگرشی معین ارائه کرد.معمولا تا کنون سبک های خاصی را که مختص برندسازی باشد و همه بر آن اتفاق نظر داشته باشند ،طبقه بندی و ابداع نکرده اند.ولی برای برخی از اجزای آن تقسیم بندی هایی را در نظر گرفته اند.برای نمونه کاتلر در کتاب خود سبک هایی را برای پیام های تبلیغاتی ارائه ‌کرده‌است:مقطعی از زندگی،سبک زندگی،خیال پردازی،ذهنیت پردازی،موزیکال،شخصیت پردازی،مستندات علمی،ارائه شواهد و …[۶۹]

 

به همین صورت در برخی منابع برای عناوین و شعارهای برند،قالب هایی عرضه کرده‌اند.برای نمونه در کتاب ادبیات تبلیغ،رابرت دبلیو بلای،قالب ها و شیوه هایی برای نگارش متون تبیلغاتی و قالب هایی برای تبلیغات تلویزیونی،رادیویی و آگهی های چاپی و … تدوین ‌کرده‌است[۷۰].(دبلیو بلای،ر،۱۳۸۱،ادبیات تبلیغ،ترجمه منیژه بهزاد،ص ۱۹٫)

 

اگر به برندسازی نگاه ساختاری داشته باشیم،می‌توانیم بگوییم که برندسازی عنصری است که از هنر و علم سرچشمه می‌گیرد تا بتواند به هدف فروش و بازاریابی یک محصول کمک کند.در این میان برقراری توازن بین آن ها ،برای آنکه هیچ کدام قربانی دیگری نشوند بسیار مهم است.هنر را می توان در کلیه قالب های هنرهای تجسمی و غیر تجسمی،بیانی و غیر بیانی در نظر گرفت و بازاریابی را می توان علم گسترده ای که به مطالعه نیازهای مصرف کننده و ‌پاسخ‌گویی‌ به آن می پردازد دانست.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۳)

 

۲-۴-۳-۱ . سبک کلاسیک در برندسازی:

 

سبک کلاسیک،سبکی است که وضوح،سادگی و زیبایی هندسی کامل در رنگ ها،تصاویر و صحنه هایی که تبلیغ می‌شوند وجود دارد.در این نوع آثار که با تقلید کامل از کالا یا خدمت ارائه می شود ،زیبایی قانونمند،هندسی و ظاهری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.(سید حسینی،رضا،۱۳۸۱،مکتب های ادبی،بخش ادبیات کلاسیک)

 

سبک کلاسیک در معنای ادبی به آثاری گفته می شود که نگارش آن ها از قرن ۱۷ در فرانسه و از ادبیات روم و یونان باستان تقلید شده است.یعنی مطالعات انسانی یا ادبیات نسل بشر که در مقابل الهیات قرار می‌گیرد.کلاسیک ها می خواستند با مطالعه درباره انسان و با ایجاد روشنگری برای او قدرت معنوی انسان را رشد بخشیده و او را انسانی تر و یا به تعبیر خودشان مدنی تر کند.برندسازی کلاسیک یعنی یک برند انسانی و نشان دادن انسان به هر صورتی در ارتباط با کالا و محصول.این سبک برندسازی مخاطبان بسیاری دارد زیرا زبان عمومی بیشتر مخاطبان است.گرایش به مکتب کلاسیک در بین مردم عامی زیاد است ،به همین منظور ‌در مورد کالاهایی که بازار هدف آن ها بیشتر عامه مردم هستند،از این سبک برندسازی استفاده می شود.در این سبک یر چیزی را به انسان ربط می‌دهند و به هر صورتی انسان ها در صحنه هایی از برندسازی حضور دارند؛انسان هایی که از نظر زیبایی ظاهر یا صورت،ایده آل هستند.این شیوه تبلیغ ممکن است این خطر را در پی داشته باشد که به جای آنکه مخاطبان به محصول یا خدمت توجه کنند به ویژگی های انسان ها که حضور دارند ،توجه کنند.نظیر توجه به صدای گوینده بر روی تصویر و یا توجه به شیرینی چهره و کلام کودکی که تبلیغ می‌کند،توجه به لباس و آرایش تبلیغ کننده ها،که همگی ممکن است ذهن را از محور اصلی تبلیغ منحرف سازد.این نوع برندسازی معمولا برای کالاهایی مناسب است که بیشتر دیداری باشد و زیبایی کالا،خدمات و ایده بتواند در اثر برندسازی به راحتی نشان داده شده و مخاطبان با دیدن اثر تبلیغی بتوانند خود کالا، خدمات یا ایده را لمس کنند.این سبک برندسازی معمولا برای کالاهایی که در زندگی روزمره به کار می‌روند،نتیجه خوبی می‌دهد.در نگاه کلی می توان گفت بیشتر آثار برندسازی که در کشور ما انجام می شود از این نوع است.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۵-۱۶۷)

 

اصول و قواعد مکتب کلاسیک:

 

سبک کلاسیک دارای مشخصه ها و ویژگی هایی است که ان را از سایر مکتب ها متمایز می‌سازد و متخصصانی که خواستار استفاده از این سبک در برندسازی هستند باید ‌به این ویژگی ها توجه کنند که عبارتند از:

 

۱٫جستجوی تعادل و کمال

 

۲٫الهام از طبیعت و حقیقت نمایی

 

۳٫الهام از نمونه های عالی

 

۴٫خردگرایی در واقعیت محصول

 

۵٫وضوح و ایجاز

 

۶٫برازندگی

 

۷٫وحدت سه گانه(خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۷)

 

۱٫جستجوی تعادل و کمال:در این سبک برندسازی تمام چیزهایی که در اثر نشان داده می شود از یک تعادل درونی برخوردار است،هیچ گونه اغراقی صورت نمی پذیرد.بهترین حالت،زیباترین فرم و بهترین کارکردی که کالا،محصول یا برند می‌تواند داشته باشد،به نمایش و تجسم در می‌آید.برای نمونه تبلیغ اتومبیلی که مخصوص کوهستان ساخته می شود،دقیقا در یک کوهستان بسیار آشنا برای مخاطبان نشان داده می شود.در این نوع تبلیغ پیام برندسازی نیز دقیقا با آمیزه بازاریابی در تعادل و کمال است و سعی می شود پیام برندسازی نیز زیبایی،مطلوبیت و هماهنگی در بیان را داشته باشد،یعنی بتواند از لحاظ کاربردی و کارکردی دقیقا تعریفی از محصول باشد.در این سبک تعادل گرایی و کمال گرایی در عناصر برندسازی حرف اول را می زند.ویژگی هایی چون قرینه بودن ،توازن،تعادل،مطلوبیت،زیبایی و …. در این سبک به چشم می‌خورد.به نظر می‌رسد هنگامی که می‌خواهیم برند کالایی را تبلیغ کنیم که مخاطب آن افراد عمومی هستند سبک کلاسیک،سبک نسبتا خوبی است زیرا مقوله جستجوی تعادل و کمال گرایی ‌در مورد عموم مردم بیشتر موضوعیت پیدا می‌کند و از سردرگمی آن ها جلوگیری می‌کند.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۷-۱۶۸)

 

۲٫الهام از طبیعت و حقیقت نمایی:در این نوع برند سازی ،برند دقیقا واقعیت کالا،خدمات و یا ایده است و هیچ گونه تغییری در رنگ و افکت های صوتی و تصویری در آن دیده نمی شود.در این تبلیغ گاهی خود کالا به طور مستقیم به نمایش گذارده می شود و یا حتی خود کالا در اختیار آزمایشی کاربر و مشتری قرار می‌گیرد.در این سبک برند سازی از نقوش،رنگ ها،خطوط،محرک ها و صوت هایی که در طبیعت است و در هارمونی با کالا یا خدمت است،استفاده می شود.( خویه و دیگران،۱۳۹۱،۱۶۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...