۹۹/۴۲۰۰۱/۰۶۱/۰۱

گروه۷۲/۱۵۲۴۱۷۰/۳۱۰۰۱/۰۵۴/۰۱خطا۳۵/۱۲۹۸۲۷

کل۰۰/۴۸۴۸۷۳۰

با توجه به جدول ۱۲-۴- نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری بین دو گروه بر روی نمرات تعدیل شدۀ متغیر اضطراب آشکار با و سطح معناداری ۰۰۱/۰ تفاوت معناداری را بین دو گروه در سطح ۹۹ درصد اطمینان نشان می‌دهد. (P>0.05).

 

میانگین تعدیل شده این متغیر در گروه آزمایش ۰۸/۳۱ و در گروه کنترل ۳۸/۴۵ بوده است که میانگین گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل بوده است پس در نتیجه آموزش مؤلفه های تربیت جنسی در کاهش اضطراب آشکار دختران پاسۀ پنجم و ششم مؤثر بوده است.

 

فصل پنجم

 

بحث و نتیجه گیری

 

دوره نوجوانی دوره ی پرتنش و بسیار مهمی در زندگی است؛ چرا که نه تنها جسم بلکه توان روانی نیز در طی این دوره ی حساس زندگی دچار تحول اساسی می شود و سازگاری با چنین تغییرات اساسی ، بر جسم و روان فشار می آورد. رشد جنسی در دوره نوجوانی ، یک معیار و شاخص مهم رشد در این مرحله از زندگی است . این معیار نشانه ای از بلوغ و تغییرات دیگری است که در این دوره رخ می‌دهد. همین تغییرات مهم و سریع در بسیاری از جنبه‌های رشد در سال های نوجوانی باعث شده است تا بسیاری از متخصصان این دوره را یک مرحله ی بی همتا در رشد تلقی کنند. آنچه مهم است توجه ‌به این نکته است که بسیاری از دختران یا اطلاع و آمادگی برای رویارویی با تغییرات بلوغ را ندارند یا گاهاً اطلاعات نامناسب در این باره کسب می‌کنند که باعث می شود فشارهای روانی گوناگونی را تجربه کنند و دچار مشکلات اضطرابی شوند، ‌بنابرین‏ اضطراب از پدیده‌های شایع این دوره است. تحقیقات نیز مؤید این مسئله هستند که یکی از عوامل ایجاد استرس و اضطراب در دوره ی نوجوانی بحران ناشی از تغییرات دوره بلوغ می‌باشد. با توجه به اهمیت رشد جنسی به عنوان یک جنبه ی مهم تغییرات دوره بلوغ و ضرورت آموزش مناسب به نوجوانان در این زمینه ، هدف محقق در این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه‌ های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران در آستانه ی ورود ‌به این دوره بود. محقق طی ۶ جلسه مؤلفه‌ های تربیت جنسی را که با توجه به شرایط فرهنگی کشورمان از جدول راهنمای بین‌المللی تربیت جنسی یونسکو استخراج کرده بود به مادران گروه نمونه آموزش داد و نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان دهنده موارد زیر بود:

 

فرضیه اصلی پژوهش:

 

آموزش مؤلفه‌ های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران پایه پنجم و ششم مؤثر است.

 

طبق یافته های پژوهش انجام شده و با توجه به جدول۶-۴ نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری با و سطح معناداری ۰۰۱/۰ تفاوت معناداری را بین دو گروه با ۹۹ در صد اطمینان نشان می‌دهد. (P<0.01). میانگین تعدیل شدۀ این متغیر در گروه آزمایش ۶۷/۶۴ و در گروه کنترل ۶۶/۸۹ بود که گروه آزمایش بهتر از گروه کنترل عمل ‌کرده‌است. ‌بنابرین‏ می توان نتیجه گرفت که فرضیه اصلی پژوهش تأیید شده و فرضیه صفر رد می شود و بر این اساس آموزش مؤلفه‌ های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب دختران پایه پنجم و ششم مؤثر است. نتیجه این پژوهش با نتایج تحقیقات ونلاس و همکاران ( ۱۹۸۳ ) که گزارش کرده‌اند تربیت جنسی با شیوه های متفاوت بر کاهش اضطراب تاثیر گذار است ، همسو می‌باشد. با توجه به تعریف کلی که از اضطراب در این پژوهش ارائه شد با در نظر گرفتن این نکته که اضطراب دارای مؤلفه‌ های جسمانی، شناختی و رفتاری است به نظر می‌رسد که در بُعد شناختی تاثیر آموزش های این تحقیق بر رفتار و تعاملات مادران با دخترانشان باعث کاهش نگرانی ها ، افکار فاجعه سازی و تکانه های ذهنی نوجوانان شده باشد. طبق نظریه روانشناسان انسان گرا اضطراب حاصل عدم خود پذیری فرد است ، در این پژوهش مادران آموزش دیدند که توضیحاتی ‌در مورد تغییرات معمول دوره بلوغ به فرزندانشان ارائه دهند که احتمالا این تعاملات آن ها با فرزندانشان باعث شده که نوجوانان تغییرات را به عنوان پدیده ای عمومی و همگانی پذیرفته و به نوعی به خود پذیری بیشتر آن ها بیانجامد که می‌تواند در کاهش میزان اضطراب آن ها مؤثر بوده باشد. بر طبق نظریات شناختی موقعیتهایی که برای فرد قابل پیش‌بینی و قابل کنترل نباشند به احتمال بیشتری باعث ایجاد اضطراب در او می‌شوند. در این پژوهش مادران آموختند که ‌در مورد تغییرات دوره بلوغ با دخترانشان صحبت کرده و برای آن ها از کلیات این تغییرات و چگونگی برخورد با آن ها توضیح دهند . احتمال دارد این آگاهی باعث کاهش نگرانی دختران در مواجهه با این تغییرات و به نوعی حس کنترل گری بیشتر شده باشد که این ها به نوبه خود می‌توانند در کاهش اضطراب تاثیر گذار باشند.

 

فرضیه فرعی اول :

 

آموزش مؤلفه‌ های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب صفت ( پنهان ) دختران پایه پنجم و ششم مؤثر است.

 

مطابق یافته های پژوهش در جدول ۹-۴- نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری با و سطح معناداری ۰۰۲/۰ تفاوت معناداری را بین دو گروه با ۹۹ در صد اطمینان نشان می‌دهد. (P<0.01). میانگین تعدیل شدۀ این متغیر در گروه آزمایش ۶۸/۳۳ و در گروه کنترل ۱۸/۴۴ بود که گروه آزمایش بهتر از گروه کنترل عمل ‌کرده‌است. ‌بنابرین‏ می توان نتیجه گرفت که آموزش مؤلفه‌ های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب صفت ( پنهان ) دختران پایه پنجم و ششم مؤثر است. با توجه به اینکه اسپیلبرگر اضطراب صفت را آمادگی فرد برای مضطرب شدن در مواقع تهدید می‌داند ، به نظر می‌رسد که در این پژوهش آموزش مادران در غیر تهدید آمیز بودن و رخدادی طبیعی توصیف کردن تغییرات جسمی و روانی دوره بلوغ در کاهش اضطراب صفت ( پنهان ) نوجوانان مؤثر بوده است.

 

فرضیه فرعی دوم :

 

آموزش مؤلفه‌ های تربیت جنسی به مادران بر اضطراب حالت ( آشکار ) دختران پایه پنجم و ششم مؤثر است.

 

مطابق یافته های پژوهش در جدول ۱۲-۴- نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری با و سطح معناداری ۰۰۱/۰ تفاوت معناداری را بین دو گروه در سطح ۹۹ درصد اطمینان نشان می‌دهد. (P>0.05). میانگین تعدیل شده این متغیر در گروه آزمایش ۰۸/۳۱ و در گروه کنترل ۳۸/۴۵ بوده است که میانگین گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل بوده است ‌بنابرین‏ می توان نتیجه گرفت آموزش مؤلفه های تربیت جنسی در کاهش اضطراب آشکار دختران پاسۀ پنجم و ششم مؤثر بوده است. اسپیلبرگر اضطراب حالت ( آشکار ) را گونه ای هیجان همراه با ترس از قرار گرفتن در موقعیتی خاص و در مواجهه با رویدادی جدید معرفی می‌کند. با توجه به اینکه مادران این پژوهش آموزش دیدند که تغییرات دوره بلوغ را با ایجاد ارتباط صمیمانه برای دخترانشان توضیح دهند و از نگرانی های آن ها ‌در مورد اتفاقات این دوره بکاهند ، به نظر می‌رسد این ارتباط باعث کاهش نگرانی و ترس نوجوانان شده و در کاهش اضطراب حالت ( آشکار) آن ها مؤثر بوده است.

 

نتیجه گیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...