“
مقدم
امروزه نقش سازمانها در فرایند توسعه بر همگان روشن است و همواره این سؤال نیز مطرح است که چرا برخی از سازمانها در ایفای نقش و وظایف خود موفق و برخی ناموفق هستند ، در پاسخ به سؤال فوق و با نگرش سیستمی و و واقع بینانه به قضیه ، میتوانیم علل مختلفی از جمله عوامل اقتصادی و ارزشی ، فرهنگی ، اقتصادی ، جغرافیایی و غیره را نام ببریم . اما تا اینجا در ارائه پاسخ کلی اختلاف نظر چندانی نیست آن چیزی که ما را به متن واقعیت های بزرگ تر رهنمون میسازد ، سؤال ثانویه است و آن اینکه چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت و موفقیت بعضی از سازمانها و عملکرد نادرست و غیرموفق برخی دیگر می شود .
اغلب اندیشمندان مدیریت بر این باورهستند که سازمانهای امروزی از آغاز قرن بیست و یک ، برای حفظ پویایی خود در جامعه و محیط رقابتی ناچارند که سازمانهای خود را از حالت دنباله رو به پیشرو تبدیل کنند . مزیت های رقابتی آینده به شکل توانایی سازمانها در مدیریت دانش و اطلاعات جلوه گر خواهند شد و سرمایه های فیزیکی و مالی ، جای خود را به سرمایه های فکری و ذهنی میدهند و قدرت ذهن [۱] ، قدرت غالب و مسلط در عرصه های رقابت جهانی می شود .(فقهی فرهمند ، ۱۳۸۱، ۱۶۵)
حال به نظر میرسد که یکی از مهمترین دلایل به وجود آمدن چنین شرایطی نداشتن ساختار سازمانی مناسب جهت رویارویی با مشکلات است . از آنجایی که صاحب نظران سازمان و مدیریت ، سازمان را به عنوان یک سیستم تلقی میکنند که دارای اجزاء و عناصری است واین اجزاء و عناصر در ارتباط و تعامل با هم میباشند .(رضائیان ، ۱۳۸۰ ، ۲۹)
۱-۲- ساختار سازمانی :
سازمانها نقش عمده ای را در جهان نوین ایفا میکنند . حضور سازمانها اساسأ هر بخشی از زندگی اجتماعی کنونی را تحت تأثیر قرار میدهد . در محیطی که همواره در حال تغییر است ، افراد در طول زمان ، گرایش مییابند که هر چه بیشتر با گذشته پیوند داده شوند تغییر اگر بخواهد اتفاق بیفتد، به ناگزیر میباشد از طریق یک فشار خارجی بر سیستم پدید میآید بی تردید یک سازمان بدون فشارهای خارجی ، خود را با اصلاحات و تجدید نظرهای مداوم همراه نخواهد ساخت .( هیکس – گولت ، ۱۳۷۹) . برخی بر این نکته تأکید دارند که واژه تغییر به معنی تحول مناسبتر از تأثیر به معنی تغییرات ظاهری میباشد . « پیتر دراکر» معتقد است که : امروزه جوانان باید سازمانها را همان گونه بیاموزند که اجدادشان کشاورزی را آموختند.( اسکات ، ۱۳۷۴، ۲۵)
جامعه ما یک جامعه سازمانی است . ویژگی جوامع مدرن این است که نقش سازمانها در تمدنهای کهن (مانند : چین و یونان) نیز وجود داشته اند اما در جوامع مدرن می توان سازمانهای زیادی را مشاهده نمود که عهده دار انجام وظایف بسیار متنوعی میباشند.
امروزه اثرات توسعه یافتگی در تمام سطوح ( فردی ، سازمانی ، اجتماعی ) و در تمام بخش ها( اقتصادی ،سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی ) خود را نشان میدهد . نهادهای اجتماعی و سیاسی منطبق با توسعه و پیشرفت ، خود را مجهز ساخته اند ، نباید فراموش کرد که رشد و توسعه نیازمند ایجاد و یا تطبیق انواع جدید دانش و سازماندهی است و اگر تغییر و تحولی صورت نگیرد با توجه به نیازهای ضروری جوامع امروزی ، دستیابی به توسعه مشکل تر از گذشته خواهد بود .( سبحان اللهی ، ۱۳۸۴،۶)
سیستم ها در طی زمان تغییر میکنند و این تغییرات بر پویایی سیستم دلالت دارند . ( همان منبع ، ۱۳۸۰ ، ۴۰) و یک سیستم پویا برای آنکه بتواند زنده بماند باید فعالیتهایی را که ادامه حیات او را تضمین میکند ، بشناسد . سایمون یکی از دانشمندان مدیریت جدید معتقد است که ساز مانها ی امروزی برای حفظ حیات و توفیق خویش باید سه مهارت اساسی زیر را در خود پرورش دهند :
-
- مهارت در فهم شرایط نامعین آینده
-
- مهارت در ایجاد ایده های نو متناسب با شرایط جدید ( پذیرش تغییر) و ( یادگیری)
- مهارت در اجرای برنامه های جدید با سرعت و راندمان .( فقهی فرهمند ، ۱۳۸۱، ۱۵۲)
۲-۲- تعاریف سازمان :
” هربرت جی . هیکس” از نقطه نظر کلاسیک ها سازمان اینگونه تعریف میکند:
« سازمان یک ساختاری از روابط قدرت ، اهداف ، نقشها ، فعالیتها ، ارتباطات و عوامل دیگری است که بین افرادی که با یکدیگر به صورت گروهی کار میکنند ، وجود دارد » .( هیکس ، ۱۳۷۶، ۱۲۰)
” ماکس وبر” : ماکس وبر برای اولین بار توانست سازمان را از سایر نهادهای اجتماعی مجزا نماید . از دیدگاه او سازمان « یک رابطه اجتماعی میباشد که بر طبق مقررات به افراد خارجی اجازه ورود را نمی دهد … دستورات برای عملیات به وسیله افراد خاصی که عهده دار این وظیفه هستند و در «رأس» قرار می گیرند ، اعمال میشوند و معمولأ یک ستاد اداری و اجرایی دارد».
« سازمان ، صحنه ی تلفیق کار با افراد و گروههای کاری است تا آن ها از امکانات موجود سازمان در اجرای وظایف خویش بهره ببرند . در واقع یک سازمان مجموعه ای از نقش ها و موقعیت هایی است که دارای سلسله مراتب است . در هر سازمان فعالیتهایی میان واحدها و بخش های مختلف تقسیم میشوند . در هر واحد هر صاحب مقامی دارای سهم معینی از اختیارات و امکانات سازمان است ».(فقهی فرهمند، ۱۳۸۱،۲۶۷)
زمان ها دارای ویژگی ها و وجوه مشترک اند . که به صورت زیر مورد توجه قرار میگیرد :
- یک نهاد اجتماعی است . ۲) که مبتنی بر هدف است .۳) ساختار آن به صورتی آگاهانه طرح ریزی شده است و دارای سیستم های فعال و هماهنگ است ، و سرانجام ۴) با محیط خارجی ارتباط دارد. ( دفت ، ۱۳۸۱،۱۵)
۳-۲- اهمیت و تعریف سازماندهی :
عصر ما، عصر سازمانهای بزرگ و پیچیده است و مدیر امروز باید از چگونگی سازماندهی و نحوه ی ایجاد این سازمان ها و اصلاح و تغییر آن ها آگاه باشد . برای نیل به هدفها ، سازماندهی گامی ضروری است و به کمک این فعالیت است که هدف کلی و مأموریت اصلی سازمان در قالب هدفهای جزئی تر و وظایف واحدها شکسته شده و تحقق آن میسر می شود . در سازماندهی ، وظایف و اختیارات و مسئولیت های واحد ها و پست ها مشخص شده و نحوه ی هماهنگی و ارتباط بین آن ها معین می شود . سازماندهی فعالیت مستمر و مداومی است که مدیر همواره با آن روبرو است و منحصر به طراحی سازمان در ابتدای آن نمی شود .
“
[یکشنبه 1401-09-20] [ 06:06:00 ب.ظ ]
|