ساختار قدرت و سازگاری زناشویی |
ساختار قدرت و سازگاری زناشویی:
مشکلات و اختلافات مربوط به ارتباط و صمیمیت از یک طرف و تعادل قدرت و ساختار نقش در رابطه از طرف دیگر موضوعات اصلی و محورهای زوجهای آشفته محسوب میشوند. (خسرو جاوید و رفیعی نیا، ۱۳۸۳)
در یک مطالعه از ۱۱۶ درمانگر خواسته شد مشکل ترین حوزه های مشکلات زوجین را درجه بندی کنند. در این مطالعه به ترتیب ارتباطات، انتظارات غیرواقعی، ساختار قدرت، مشکلات فردی شدید، تعارض و فقدان عشق و نشان ندادن علاقه مهمترین جنبههای مشکلات زناشویی بودند (رایس، ۱۹۹۹؛ به نقل از سودانی،۱۳۸۵).
۲-۱۶- تعارض های زناشویی:
زندگی زناشویی همواره با دورنمایی زیبا برای زوجین آغاز میشود اما به دلیل تفاوتهای بین زن و شوهرها که ناشی از تربیت در محیط متفاوت است و همچنین عدم شناخت کافی، پس از چندی مشکلات بروز میکند که چنانچه با تدبیر و درایت با آن ها برخورد نشود میتواند بنیان زندگی خانوادگی را به مخاطره بیندازد. با انتظارات سطح بالایی از رضایت زناشویی را گزارش میکنند (مارکمن و هالوگ،۱۹۹۸).
احتمالا همه در این امر اتفاق نظر دارند که در هنگام تعارض انسانها، بر سر یک دو راهی مبنی بر انجام یا عدم انجام کاری قرار میگیرند. چرا که تعارض زمانی بوجود میآید که از یک طرف یکسری مسایل ما را به طرف کاری میکشاند و مسایل دیگر باعث میشود از انجام آن کار منصرف شویم. این حالت تقریبا برای همه ما بوجود میآید؛ که ممکن است در شدت و دفعات باهم فرق داشته باشد که اینها را میتوان نتیجه ویژگیهایی ازجمله میزان قدرت، تصمیم گیری، رشد فکری؛ موقعیت سنجی، استانه تحمل الویت سنجی، تعیین هدف زندگی و … دانست. بهطورکلی انسان زمانی دچار تعارض میشود که دو نیرو در دو جهت مخالف به یک اندازه به انسان فشار وارد میآورند. شاید علت اصلی تعارض همین یکسان بودن فشار این دو نیرو باشد، چرا که اگر یکی بردیگری غلبه پیدا کند، بهطور حتم انسان در جهت همان نیرو حرکت خواهد کرد و همین امر باعث حل تعارض میگردد (شاملو،۱۳۸۴).
تعارض محصول الزامی زندگی مشترک است. هنگامی که دو نفر، بهعنوان یک زوج، باهم زندگی میکنند تعارض بروز خواهد کرد. به دلیل ماهیت تعارض زوجها، اوقاتی پیش میآید که عدم توافق مشاهده میشود یا نیازها برآورده نمیشود در نتجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم، نارضایتی میکنند؛ بنابراین وقتی قرار است که تعارض یا کشمکش بروز کند باید زوجها را برای آن آماده کرد، نه فقط برحسب توانایی برقراری ارتباط بلکه با توجه به کاربرد یک راهبرد مشکل نظامدار که به جلسههای حل تعارض، نظم و سازمان میدهد (برنشتاین،۱۹۸۶، ترجمه سهرابی،۱۳۸۲).
درجه انتقاد کردن بالا و سرزنش کردن متداول است. بالاخره ویژگی سطح چهارم آن است که همه ملاکهایی که گوردین در ارزشیابی تعارض زناشویی به کاربرده، در اوج خود و نقطهی بینهایت قرار دارند. ارتباط کاملا بسته است، تبادل اطلاعات بسیار ضعیف، انتقاد کردن بسیار بالا و درد دل کردن و همراهی در روابط اساسا وجود ندارد. زمان ارتباط و انجام فعلیت باهم وجود دارد و یا بسیار اندک است. مشخصه بارز این سطح، مذاکره با یک وکیل حقوقی توسط یکی یا هر دو آنهاست. چنین موقعیتی احتمالا جنبه خصومت دارد تا توافق و آشتی. در اکثر موارد تلاشها برای حفظ ازدواج و از در هم پاشیدگی و جدایی است (کارلسون و همکاران، ترجمه نوابی نژاد۱۳۸۴).
-هالفورد (۱۹۹۱؛ به نقل از موری،۲۰۰۱)بیان میکند که چهار طبقه اصلی از متغیرها بر روند رضایت زناشویی با گذشت زمان تأثیر میگذارد:
۱-فرایندهای سازگاری در نظام زوجین
۲-رویدادهای زندگی تأثیر گذار بر زوجین
۳-مشخصه های تحمل فردی زوجین
۴-متغیرهای موقعیتی
فرایندهای سازگاری عبارتاند از: فرایندهای شناختی، رفتاری و عاطفی که در طی تعامل زوجین به وقوع میپیوندد. کمبودهای خاصی در این فرایندهای سازگاری به نظر میرسند که باعث میشود زوجین دچار مشکلات زناشویی گردند. اختصاصی، ضعف در مهارتهای ارتباطی و مدیریت نزاع و تعارض مشاهده شده در زوجین درگیر، پیش بینی کننده طلاق و عدم رضایت زناشویی در اولین سال ازدواج میباشند (گاتمن، کوئن، کاریو و اسوانسون، ۱۹۸۸، مارکن ۱۹۸۱، مارکن و هالوگ، ۱۹۹۳).
رویدادهای زندگی عبارتاند از : مراحل گذر تکاملی و سایر شرایط حاد و قدیمی که بر زوجین یا هرکدام از آن ها تأثیر میگذارند. مشکلات زناشویی اغلب در طی دوره های تحولات شدید و پیامدهای تنشزا گسترش بیشتری مییابد (کارنی و برادبری،۱۹۹۵).
مشخصه های فردی عبارتاند از: عوامل پیشینه ای، فردی و تجربه ای پایداری که هرکدام از زوجین در روابط زناشویی خود آن ها را دخیل میکنند. متغیرهای موقعیتی عبارتاند از شرایط فرهنگی، اجتماعی که روابط زوجین در آن شکل میگیرد(موری،۲۰۰۱؛ به نقل از دهقان،۱۳۸۰).
فشارهای اقتصادی نخستین عامل در بروز ناهماهنگی زناشویی است. زنوشوهری که تحتفشار روانی اقتصادی هستند با انواع مسایل در حال مبارزهاند. این عامل فشار تعارض زناشویی و یا مشکلات موجود زناشویی را آشکار میسازد در طول زمان موجود فشار مالی، ارتباط زن و شوهر بهطور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار میگیرد. (کارلسون و همکاران، ترجمه نوابی نژاد،۱۳۸۷) عقاید و انتظاراتی که افراد در زمان ورود به زندگی زناشویی و ازدواج دارند و الگوهای خاص بروز عواطف و احساسات پیش بینی کننده مشکلات زناشویی هستند. تحقیر، بیاحترامی، نفرت، ترس یا طرد احساس زوجین در طی تعامل با یکدیگر، پیشگویی کننده تیرگی روابط و طی کردن مسیر متارکه هست (گاتمن،۱۹۹۴؛ موری،۲۰۰۱).
تعارض در موقعیتهای متنوع رخ میدهد و در جریان یک تعارض چندین موضوع مختلف ممکن است بو جود آید. وقتی بین زن و شوهر اختلافی پیش آید، به نتایج خاصی می انجامد، سه نتیجه احتمالی تعارض به شرح زیر است:
۱-ناپدید شدن ۲-به بن بست رسیدن ۳-حل و فصل مشکل یا تعارض
در ناپدید شدن، موضوعی که موجب تعارض و اختلاف شده است، با گذشت زمان از بین میرود. در به بنبست رسیدن شرکای زندگی، گیر میکنند و هیچ اقدانی نمیکنند. این وضعیت ممکن است مشمول توافق برای گذران موقف یا بی تصمیم و بلا تکلیفی توافق برای مخالفت ورزی برای مدت طولانی تر، یا رسیدن یک کنارهگیری (بیتفاوتی) همراه با جبهه گیری واقعی گردد. در حل مشکل، زن و شوهر برای خاتمه دادن به تعارض دست به کار میشوند (میلر و همکاران، ترجمه بهاری،۱۳۸۱).
[۱]- Markman
[۲]- Hahlweg
[۳]- Bernstein
[۴] - Gurdein
[۵]- Fay
[۶]- Barden
[۷]- Kautto
[۸]- G.Karlssin
[۹] - Morry
[۱۰] -Gottman.
[۱۱]- Cowen
[۱۲]- Karrio
[۱۳]- Swinson
[۱۴]- Karney
[۱۵]- Bardbury
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-03-03] [ 12:17:00 ب.ظ ]
|