کیفیت روابط زناشویی -جنبه های پیشگیری مدل رفتاری- ارتباطی

جنبه های آموزشی – پیشگیری مدل رفتاری- ارتباطی در شش حوزه اساسی مورد بحث قرار می گیرند: ۱)فهم رفتار،۲) عینیت گرایی،۳) تبادل رفتاری،۴) مصالحه، ۵) ارتباطات، ۶) آموزش حل مساله.

فهم رفتار:

در رفتار دو هدف را می توان جستجو کرد: ۱- رفتار ممکن است فقط رفتار صرف باشد( یعنی تظاهر عملکرد شخص)؛۲- رفتار ممکن است ارزش رابطه ای داشته باشد(یعنی در درون رابطه معنی پیدا کند).

در برنامه ­های پیشگیری، زوج ها باید یاد بگیرند تا رفتار را براساس رابطه­ای بودنش درک کنند و رفتارهای خود و همسرشان را در چهارچوب تعاملی مورد ارزیابی قرار دهند. بنابراین آنها ممکن است سوالات زیر را از خود بپرسند:

۱- رفتار من بر رفتار همسرم چه اثری می تواند داشته باشد؟

۲- رفتار همسرم بر رفتار من چه اثری می تواند داشته باشد؟

۳- زمانیکه من رفتار (الف) را انجام دهم، همسرم با انجام دادن رفتار(ب) پاسخ می دهد. آیا آن نتیجه­ای است که من دوست دارم بدست آورم.

۴- زمانیکه رفتار (ج) را انجام می دهد من عموماً بطور مشابهی رفتار (د) را انجام می دهم. آیا  شیوه ­های دیگری در دسترس من وجود دارد.

۵- اگر من رفتار (ه) را انجام می دادم، احتمالاً در پاسخ به آن همسرم چه کار می کرد؟

۶- اگر همسرم رفتار (و) را انجام می داد، احتمالاً من در پاسخ به آن چه کار می­کردم؟

و وقتی زوج ها یاد گرفتند رفتار را در درون زمینه رابطه اش بفهمند، آنگاه آنها می توانند با روش بازتر  و بطور مشارکتی درباره پیامدها بحث و بررسی کنند. این اساس پیشگیری است. یعنی با موضوعات قبل از اینکه به مشکل تبدیل شوند، برخورد می شود.

عینیت گرایی[۱]:

این فرایند به زوج ها می­آموزد تا چگونه اظهارات مبهم، کلی و تعمیم یافته مربوط به رضایتمندی از رابطه را به صورت توصیف­های ویژه رفتار خوشایند و ناخوشایند تبدیل کنند. بنابراین تسلط یک زوج بر این مهارت می تواند به آنها یاد دهد تا پیامهای کلامی غیر تسیل کننده را بصورت اطلاعات سازنده برای اهداف افزایش رابطه دوباره سازماندهی کنند.

تبادل رفتاری[۲]:

همچنانکه قبلاً اشاره شد، تقابل رفتاری اصول مفهومی و عملی مدل رفتاری- ارتباطی می باشند. هم در برنامه های درمانی و هم در برنامه های پیشگیری زوج ها باید قدردانی از یکدیگر را یاد بگیرند. زمانیکه افراد رفتارهای مثبتی را برای  یکدیگر فراهم کنند، آنها با قدردانی همسرشان مورد تقویت قرار می گیرند و متقابلاً خودشان هم از همسرشان قدردانی می کنند. در این صورت رفتارهای پاداش بخش دو طرفه افزایش می یابند و احتمال موفقیت در زندگی زناشویی بطور اساسی بالا می رود.

مصالحه[۳]:

زوج درمانی رفتاری- ارتباطی بطور تجربی به زوج ها آموزش می دهد تا این اصل را یاد بگیرند که«به منظور بدست آوردن انچه که من می خواهم، باید چیزی را به همسرم بدهم». این اندیشه اساس حل تعارض و برنامه های پیشگیرانه حل مساله را تشکیل می دهد. با داشتن این توانایی، زوج ها می توانند مهارت هایی را برای کاهش مشکلات بکار ببرند.

 

ارتباطات[۴]:

از همه عناصر مدل رفتاری- ارتباطی احتمال ارتباطات بیشترین کارکرد پیشگیرانه را دارد. مهارت­ های ارتباطی اثربخش اساس ایجاد و حفظ رابطه زناشویی رضایتبخش می باشد. بنابراین آموزش ارتباطات بخش مهمی از برنامه های پیشگیری است.

آموزش حل مساله:

همچنانکه قبلاً اشاره شده است، تعارض چیزی است که در رابطه صمیمی و دراز مدت بوجود می آید. از  طریق آموزش حل مساله، زوج­ها می­توانند ابزار مناسبی برای حل اختلافات خودشان داشته باشند. بعلاوه  وقتی  که فرایند حل مساله را یاد گرفتند می­توانند آنرا در کل موقعیت­های آسیب­زا بکار ببرند. در اینجا نیز ارزش پیشگیری کننده حل مساله، کاملاً روشن است(قاسم­زاده، ۱۳۷۸).

 

۲-۴- غنی سازی روابط(مدل به کار گرفته شده در این پژوهش)

این مدل چارچوب و شیوه اصلی به کار گرفته شده برای این پژوهش بوده است که به شرح آن پرداخته می­ شود.

۲-۴-۱- تاریخچه غنی سازی روابط

ریشه های غنی سازی روابط[۵](R. E ) از اوایل۱۹۵۰ نشات می­گیرد. زمانی که برنارد جورنی در یک  برنامه­ی رواندرمانی کودکان  به مشکلاتی  با والدین برخورد کرده  بود.  او چنین می پنداشت که این برنامه می تواند منجر به  حسادت والدین نسبت به نقش درمانی  خاص درمانگر در ارتباط با کودک  باشد،  و یا عزت نفس والدین به خاطر احساس ایفای نامناسب  نقش  والدینی که باعث می­ شود فرزندشان سردرگم شود، آسیب ببیند.  به نظر  می رسید که احتمالاً بتوان با هر دوی این عوامل، از طریق به کمک گرفتن  والدین به عنوان یار درمانگر یا نماینده(عامل) روان درمانی مقابله نمود. تصور می شود که اگر والدین آموزش ببینند که به شیوه ای درمانی با بچه ها کار کنند، این تغییر در سیستم خانواده می ­تواند تا حدود زیادی تاثیر روان درمانی بر کودک را افزایش دهد. این روند منجر به ایجاد کودک درمانی[۶] شد، که هم اکنون خانواده درمانی R. E یا خانواده درمانی  کودکان نامیده می شود که طی آن والدین یاد می­گیرند که جلسات  شبیه بازی درمانی کودک محور راجرزی  با کودکانشان  برگزار کنند. سپس یاد بگیرند که این مهارتها  را در مواقع مناسب به زندگی روزمره انتقال داده و تعمیم دهند. همچنین آنها مهارت های اصلاح رفتار را برای استفاده در خانه یاد می گیرند. این روش ها قابل کاربرد با یک خانواده  و یا گروهی از خانواده­ها می باشد. اولین طرح پژوهشی سه ساله نشان داد که این رویکرد اثر بخشی عالی دارد(جورنی و سوکا،۲۰۰۴).

پایه درمان  R. E بر اساس آموزش مهارتها بود و این گام عجیب و در عین حال خشنود کننده ­ای به نظر می­رسید که مراجعان درخواست می­کردند که برنامه­هایی برای تدریس مهارتها به زوجین و خانواده ها قبل از گرفتار شدن در مشکلات برگزار شود. این برنامه ها تبدیل به برنامه ­های غنی سازی و پیشگیری از مشکل شدند(گینزبرگ،۲۰۰۰).

۲-۴-۲- پایه های نظری

نظریه­ای که پایه­ رویکرد  R. E بر آن قرار دارد ترکیب منحصر به فردی از چهار مکتب عمده­ی روان درمانی است: روان پویایی، رفتارگرایی، انسان­گرایی و رویکرد بین فردی. بر اساس تجارب، تفسیر و برداشت جورنی از تحقیقات روانشناسی به ویژه در بخشی روان درمانی و اصلاح رفتار، تجارب بالینی و میدانی وی و مشاهدات بلند مدتش، عوامل  و بخش های خاصی از هر مکتب انتخاب شده و بقیه­ کنار گذاشته شده است. آنچه باقی مانده در یک واحد با دورنمای نظری سیستم محور، بر پایه ی مهارت­آموزی گرد آمده است. به صورت خیلی مختصر می­توان مولفه­هایی را که دربرگیرنده R. E  می باشند بدین شرح توصیف نمود:

از نظریه­ روان پویایی مفاهیمی از اهمیت ناهشیار و قدرت مکانیسم های دفاعی، همچنین مفاهیم ضرورت رشد روانشناختی از طریق رسیدن  به شناخت و قدرت درمانی تخلیه­ی هیجانی یا تجربه­ی مجدد عواطف  سرکوب شده یا پنهان شده را شامل می شود. از نظریه آدلر، مفهوم رفتار انسان که با اصطلاحات جستجوی اهداف و قدرت تسلط­جویی که بهتر قابل فهمند اقتباس شده است.  این حالت وقتی که فرد در جستجوی اهدافش است، فعال می شود.  از مکتب انسان گرایی، به ویژه نظریه ی راجرز، مفهوم مکانیسم­های دفاعی(که از تحریف واقعیت ناشی می­ شود) که در آغاز از طریق تهدید خودپنداره­ی شخص شروع می­ شود، اقتباس شده است. همچنین مفهوم پذیرش دائم بی­قید و شرط، احترام و همدلی که بهترین راه برای ایجاد را بطه­ی مثبت و قوی و کاهش نیازهای دیگران برای استفاده از مکانیسم­های دفاعی است، از این نظریه اقتباس شده است. بر این اساس روش موثرتر برای کمک به دیگری این است که اجازه بدهیم تا افکار و احساسات خود را صادقانه و صمیمانه ابراز کند و به تخلیه­ی هیجانی و شناخت دست یابد. از نظریه ی یادگیری همه­ی ابعاد آن -اجتماعی، شناختی و رفتاری-­ به ویژه مفاهیم مفید و رفتاری بهبود زندگی، که قابل آموزش از روش سیستماتیک  است، اخذ شده است. تصور می­ شود که شرکت کنندگان در آموزش مهارتها عمدتاً بهبود می­یابند و به سرعت  به تغییرات اجتماعی مثبت و رو به رشد دست می­یابند. روش های برگرفته از نظریه­ یادگیری و روش­های کاربردی در رفتاردرمانی، نه تنها برای متخصصان که  مهارت­ های R. E را تدریس می­ کنند، بلکه برای شرکت­کنندگانی که خودشان برای تغییرات مطلوب در خود و شریکشان کمک دریافت می کنند، نیز مفید است. از نظریه­ بین فردی که توسط سالیوان[۷](۱۹۴۷)  ارائه شده و توسط لری[۸](۱۹۵۷) گسترش یافته، این مفهوم دریافت شده که افراد مهم اطراف ما چگونگی  عملکرد مان را به ما می آموزند. تمام افراد به صورت  ناهشیاری به روش خاصی(کلیشه های رفتاری) برای پاسخ به دیگران عمل می­ کنند که احساس می­ کنند راحت است و کمتری میزان اضطراب را به همراه دارد. بسیاری از روش­های عادی رفتار که اغلب آنهایی هستندکه از اوایل زندگی مورد استفاده بودنده­اند و چنان ناهشیار و خودکار ظاهر می­شوند که لری به آنها واکنش[۹] می­گوید. همیشه  ممکن است برخی پاسخ های نامطلوب نیز از دیگران کسب شود. نظریه ی R. E   معتقد است که کسب دامنه ی وسیعی از رفتارهای بین فردی، به منظور قرار گرفتن درحیطه­ی انتخاب­های هشیار، برای کفایت و بسندگی ضروری هستند. به همین منظور،  R. E  به شرکت کنندگان می­آموزد که بدانند که هرکنش و یا عدم کنش افراد دیگر فرصتی را برای تاثیر هشیارانه بررفتار بعدی افراد فراهم می­آورد و بعداً این پاسخ ها ادامه می­یابد. بجز در روابط یک طرفه، و حتی در این روابط نیز فرد بی­تاثیر نیست. همیشه می­توان به شیوه­ای رفتار نمود که پاسخ هایی که از دیگران دریافت می­شوند بیشتر پاسخ­های مطلوب باشند. درتمام حیطه­ی روابط بین فردی و بویژه روابط زناشویی و خانوادگی، هدف R. E  این است که به شرکت کنندگان  بیاموزد که چگونه هشیارانه چنین انتخاب هایی انجام دهند. نظریه ی بین فردی معتقد است که بهتر است شخصیت به عنوان الگوی داخلی تمایلات و واکنش های رفتاری بین فردی نگریسته شود. در نتیجه افزایش توانایی افراد برای انعطاف­پذیری و انتخاب آگاهانه، به منظور بدست آوردن اهداف فردی و اجتماعی مثبت، سریع­ترین و مطمئن­ترین راه افزایش سازگاری و رضایتمندی است. همچنین بهترین شیوه برای افزایش تاثیر و سودمندی درمان است. از دیدگاه R. E ، درمان پیشگیری و غنی­سازی در نگاه اول نقاط متفاوت یک پیوستار دیده می­شوند (سوکا،۲۰۰۵).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اهداف پیشگیری، درمان و غنی سازی( ارتقاء ) می ­تواند کمک به فرد باشد تا در جهت مسیر های سازنده حرکت کند. اینکه درمان باشد یا پیشگیری اغلب صرفاً یک کارکرد زبانی و زمانی است، برای مثال اگر به یک زوج در اوایل ازدواج مهارتها را نیاموزید می­توان بعداً هنگام ضعیف­شدن رابطه، یا ناتوانی در حل تعارضات زناشویی این کار را انجام داد. اگر در ابتدا این کاررا انجام نشود، این امکان هست که اشکال مختلفی از آسیب پدید آید و آموزش الگوی جدید را سخت­تر و پیچیده­تر نماید. دراین حالت درمان بیشتر از پیشگیری به کار می رود، ولی اگر در ابتدا این کار انجام شود می­توان گفت، پیشگیری و غنی­سازی صورت گرفته است(سیندر،۲۰۰۰).

۲-۴-۳- شیوه های مداخله

مهارتهای ایجاد شده در R. E  مهارتهایی هستند که برای کمک به ارضای شدیدترین تمایلات خانواده ها، و تقریباً در همه­ی فرهنگ­ها کاربرد دارند. این تمایلات شامل عشق، دلسوزی، تعلق، اعتماد، وفاداری، امنیت و لذت هستندکه در بین بقیه از اهمیت بیشتری برخودارند. اگر هر شرکت کننده این تمایلات رابرای همسرش و برای سایر اعضای خانواده ارضا کند، به عنوان یک کارکرد روانی-اجتماعی اساسی که در روابط رمانتیک صورت گرفته، تلقی می شود که با ایجاد یک جو مراقبتی پایدار، عشق و صمیمیت، عزت نفس و رشد روانی فردی هر یک از اعضا را تقویت می کند. پاسخهای دلسوزانه می ­تواند عامل بسیار مهمی در ارتقای امنیت و پایداری پیوند زناشویی، و ایجاد روابط صمیمانه­ی سازنده و پایداری برای رشد شخصی باشد. به عبارتی از دیدگاه R. E  آنچه در  بلند مدت مهم است و در دوره­ های R. E  بدست می­آید روابط زوجی سالم، توانایی حل مساله به روشی دو سونگر و منصفانه، توانایی حفظ جو مراقبتی  در طول بحث و حل مساله، توانایی اتخاذ دیدگاه فرد دیگر، توانایی تعامل با دیگر شرکت کنندگان، توانایی به وضوح  دیدن خود و دیگری( بدون سوگیری)، توانایی مانع شدن یا کاهش دادن چرخه ها ی تعامل منفی-منفی و خشم، توانایی تغییر در الگو های رفتاری مورد انتظار فرد، کمک به فرد جهت  رسیدن به تغییرات مطلوب مورد انتظار خودش و کمک به شریک خود تا تغییراتی را که می­خواهد انجام دهد.  این­ها هم تغییراتی هستند که از طریق تسلط بر مهارتهای برنامه R.E ایجاد می شوند. سایر جوانب ایجاد و تداوم روابط در نظر گرفتن تصویر کامل هنگام بحث بر سر یک تعارض یا مشکل را شامل می­ شود. در این شرایط جنبه­ ناقص وخیلی رایج، از قلم انداختن افکار و احساسات مثبت در مورد  طرف مقابل است. با ایجاد پنداشت مثبت، افکار و احساسات منفی زیر افکار و احساسات مثبت پوشانده می­ شود و رابطه­ای دوستانه ایجاد می­ شود. در یک رابطه­ دوستانه انگیزه برای تغییرخیلی افزایش می­یابد(گینزبرگ، ۲۰۰۰).

یک اصلی اساسی که موجب تغییر ساختاری در رفتار و ارتباط می شود این است که احساس­ها و عواطف مهم صادقانه ابراز شوند، به طوری که عزت نفس طرف مقابل تهدید نشود. بدین سان فرد یاد می­گیرد که  خود را به روش دلسوزآنهای ابراز کند. این حالت نوعی از ابرازگری است که طی آن توانایی فرد برای فهم و پذیرش افکار و احساس گوینده بهبود می یابد و تفاهم دلسوزانه­تر و پذیرش بالاتری را به گوینده انتقال می دهد، و این هم به نوبه ی خود گوینده را راحت­تر میکند تا به صورت باز و صادقانه و دلسوزانه خودش را ابراز کند. در حقیقت صداقت و  دلسوزی دو ارزشی هستند که از طریق R. E  ارتقا یافته و تقویت می­شوند. کاربرد صحیح اینها در روابط بین فردی، فرد را به ارتقای ارزش سوم یعنی منصفانه بودن هدایت می کند. در برنامه ها و درمان های R. E  زوجها ۹ مهارت به هم پیوسته را یاد می گیرند که کیفیت روابط را افزایش می­دهد. استفاده از این مهارت ­ها تعاملات را به احترام، فهم، همکاری و مراقبت دو طرفه­ی بیشتری هدایت می­ کند. در ادامه تعریف کوتاهی از هر مهارت ارائه می­ شود. به دلیل کمبود جا در این بخش به شرح رهنمودهای خاصی که برای هر مهارت تعریف شده است و به شرکت کنندگان آموخته می شود می­پردازیم، این مهارت ها در حکم قواعد بازی هستند. زمانی که قواعد پیگیری و دنبال شوند، رفتار ماهرانه ایجاد می­ شود. مهارت ابرازگری شرکت­کنندگان را قادر به فهم بهتر منابع استرس، نیازها و تمایلاتشان می­سازد و به طریقی که کمترین احتمال ایجاد و اکنش های دفاعی، اضطراب، خصومت و تعارض وجود داشته باشد و بیشترین احتمال فراخوانی فهم همدلانه، همکاری و حمایت وجود داشته باشد، قادر به ابراز گری در مقابل دیگران می شوند. مهارتهای تخصصی، افراد را در فرایند حل تعارض و حل مساله به صورت سریع و موفقیت­آمیز و با اضطراب کمتر، یاری می­ کند. مهارت همدلانه، مشارکت کنندگان را برای فهم دلسوزانه­ی بیشتر از نیازهای مراجعان در زمینه ­های نیازهای هیجانی، روانشناختی و نیازهای بین­فردی و تمایلات دیگران و فراخوانی رفتارهای باز، صادقانه، قابل احترام و اعتماد، مشترک، رفتارهای هم حسی، نظارتی و صمیمی با دیگران با سرعت و میزان بیشتر آماده می سازد.  مهارت بحث و مذاکره به زوج ها برای حفظ فضای هیجانی( عاطفی) مثبت آموخته می­ شود، تا زمانی که از موضوعات مشکل بحث می­ شود، از این طریق از افزایش خشم جلوگیری شود. زیرا برای فهم احساسات عمیق و ریشه­ موضوعات لازم است که موضوعات مشکل به صورت جامع تر و موفقیت­آمیزتر حل شود(سوکا، ۲۰۰۵).

مهارت تسهیل­کننده(آماده سازی) شرکت­کننده­ها را در خروج از مارپیچ ارتباط منفی- منفی توانمند می­ کند و آنها را قادر به استفاده از مهارت­هایR. E  می­ کند. مهارت حل مساله یا تعارض شرکت کننده را در ایجاد راه حل های خلاقانه برای مسایل قادر می­سازد. یعنی راه حل­هایی که بیشترین میزان ارضای نیازهای دو طرفه را دربر داشته باشند و عملی و قابل تداوم باشند. مهارت تغییر خود شرکت­کننده­ها را قادر می­سازد رفتارهای نامطلوب خود را بر طرف کرده یا کاهش دهند و یا رفتار های مطلوب را افزایش دهند تا اینکه بتوانند در رسیدن به آنچه که شریکشان می خواهد و یا رسیدن به چیزی که برای خودشان تعیین کرده اند، به توافق برسند. از طریق مهارت کمک به تغییر دیگران شرکت کنندگان می­توانند به دیگران برای تغییر نگرش­ها و احساسات و رفتارهایشان کمک کنند، تا اهداف و توافقات فردی و بین فردی خودشان را محقق سازند. مهارت نگهداری یا تدوام شرکت­کنندگان را برای حفظ سطوح بالای مهارتها در طول زمان آماده می­سازد. ما معتقدیم که عامل عمده ی این تلقی ، روشی است که شرکت کنندگان  به اظهار ات خود ابراز گرانه ی شریک خود فکر می کنند و پاسخ می دهند(جورنی و سوکا، ۲۰۰۴).

 

شکل(۸-۲) نشان می دهد که چگونه ۹ مهارت R. E می توانند برای ارتقای روابط زوج ها به کار روند و در صورتی که بدرستی آموخته شده و در موقعیت های مختلف در طول زمان به کار روند به خوبی می توانند سلامت جسمی و روانی مورد انتظار را ایجاد کنند. شکل(۲-۸)  نشان می دهد که R. E  سعی دارد تغییرات مثبت و یا در عواطف ، شخصیت و رفتار ایجاد کند که همگی با همدیگر تغییراتی را در یک مدل پیوسته ی منسجم نشان دهند. شکل این روند را با ترسیم موارد ذیل نشان می دهد. در صحبت های منزل، همچنان که زوجین بر روی موضوعی برای ارتقای روابطشان، یا حل مساله­ای کار می­ کنند، مهارت همدلی، دلسوزی و ارتباط، اعتماد، صداقت و احترام بین آنها را افزایش می دهد. مهارت ابرازگری تخلیه­ی هیجانی و ابراز عواطف مثبت را افزایش می دهد. مهارت بحث و مذاکره به زوجین اجازه می دهد که بر تمرکز خود ادامه داده و به ریشه­ مشکل دست یابند، حتی زمانی که بحث آنها انواع تعارضات سخت و رنج­آور و اضطراب­زا را به دنبال دارد. در حالت کلی شریک­ها به همدیگر کمک می­ کنند تا به استفاده از مهارت به صورت توافقی و مشترک ادامه  دهند. تمام این عوامل و به ویژه همدلی و تخلیه­ی عاطفی ساختارمند و توانایی درک شریک در زمینه ی دوست داشتن(که در میان چیزهای دیگر پوشانده می­شوند) تمایلی برای کمک به شریک برای برآورده­کردن نیازهایش ایجاد می­ کند. بعضی اوقات خود حرف زدن تمام آن چیزی است که برای حل تعارض یا مسئله نیاز است، زیرا حل مسئله چیزی نیست که نیاز به ایجاد الگو های جدید برای هر کدام یا هر دوی شرکت کنندگان داشته باشد. وقتی الگوی رفتاری جدیدی نیاز باشد، مهارت حل مسئله یا حل تعارض به زوجین کمک می­ کند تا به توافق صریحی برسند که حتی المقدور تمام نیازهای آنان را برآورده کند و اغلب در مورد اینکه چه چیزی و چه زمانی و چگونه انجام شود توافق صورت می­گیرد. در چنین مواردی توافق بیشتر منجر به گسترش موثر مهارت­ های خود تغییری و مهارت های کمک به تغییر دیگران برای رسیدن به تغییرات حقیقی و پایدار در زندگی می­ شود. در صورت تمایل، هر کدام از افراد می­توانند رفتارهای جدیدی را با سایر افراد و در موقعیت های دیگر از طریق مهارت تعمیم گسترش دهند. این انتقال و تعمیم فی نفسه برای کاربرد مهارتهای R. E  در زندگی روزمره به کار می رود. در نتیجه هماهنگی، صمیمیت و رضایت ارتباطی بالاتری ایجاد می­ شود. به علاوه مشارکت­کنندگان از طریق انتقال و تعمیم  می توانند با حفظ تغییرات مثبت، سایر روابط مهم خود را نیز ارتقاء بخشند. این بدین دلیل است که آنها یادگرفته­اند که چگونه از این مهارتها به صورت یک طرفه استفاده کنند، حتی زمانی که شریکشان با این مهارت ­ها آشنا نیست. به این ترتیب آنها یاد می­گیرندکه چگونه روشی را که دیگران با آنها برخورد می­ کنند، تغییر دهند و منابع  عمده­ی استرس را حل کنند. شرکت در این مهارتها تغییرات شخصیتی عمده­ای ایجاد می­ کند و در کل می تواند در ارتقای سلامت روانی و جسمی مفید باشد(جورنی و کاودو،۱۹۹۹).

 در نهایت باید به این نکته توجه داشت که آر،ای  شامل مهارت­ هایی است که از طریق اصلاح رفتار  هدایت می شوند و مهارت هایی را بدان می افزایند تا شرکت­کنندگان بهتر بتوانند به خودشان و به دیگران در تغییر رفتار کمک نمایند. بنابراین مهارت های R. E  در زمینه­ رفتارهایی مثل سیگارکشیدن یا مصرف مواد و الکل، نیز کاملاً کاربردی است (سوکا،۲۰۰۵).

عکس مرتبط با سیگار

[۱] - objectivism

[۲]-   behaviooural communication

[۳] - concurrence

[۴] - relationships

[۵] - Relationship Enhancement(RE)

[۶] - filial therapy

[۷] - Sullivan

[۸] - Leary

[۹] - reflexes

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...