عوامل مؤثر بر انتخاب سبک های مقابله (راهکارهای مدیریت استرس)
منابع شخصی مقابله، مجموعه پیچیدهای از عوامل شناختی، شخصیتی و بازخوردی است که بخشی از توانایی روانی فرد را برای مقابله مهیا میسازد. منابع شخصی عبارتند از ویژگی های زمینهای نسبتاً پایدار که انتخاب روشهای ارزیابی و مقابله را تحتتاثیر قرار می دهند. برخی از این ویژگیها عبارتند از تحول من، احساس کارآمدی شخصی، خوشبینی، احساس یکپارچگی، سبکهای شناختی، سبکهای دفاعی و مقابله، و تواناییهای حل مسئله (موس و اسکافر، ۱۹۹۳)
۲-۱-۳-۱-تحول من
تحول من شامل فرایندی است که طی آن تجارب (لوئه وینگر، ۱۹۶۷) از تحو ل من با عنوان (صفت مسلط ) یاد کرده است .طی مراحل رشد خود به ادراک متفاوتی از خود و دنیای” من” جدید شخص، در یک کل مرتبط با هم یکپارچهسازی می شود اجتماعی میرسد. هر مرحله از نظر سازمان دهی ساختاری با مراحل دیگر تفاوت کیفی دارد. اگرچه مراحل تحول از ثبات برخوردارند، ولی در آخرین مرحله از رشد تفاوت های میانهای افراد آشکار میشود. تحول من با الگوهای پیچیده رفتار از قبیل کمک به دیگران، همدلی و تحو ل اخلاقی مرتبط است.
۲-۱-۳-۲-کارآمدی
افرادی که احساس کارآمدی شخصی بیشتری دارند، اغلب در مواجهه با موقعیتهایی که مستلزم چالشگری است، برخوردی فعال و پیگیر دارند. درحالی که افرادی که از کارآمدی کمتری برخوردارند، یا از این موقعیت ها اجتناب میورزند و یا واکنشی انفعالی دارند.
۲-۱-۳-۳- خوش بینی
انتظار کلی شخص در زمینه پیامدهای خوب، شی یر و کارور (۱۹۸۸ ) گرایش به خوشبینی را این گونه معنا کرده اند موقعیتهای مشکل یا مبهم خوشبینی، با افزایش سازش یافتگی جسمانی و روانی با وقایع تنشزای زندگی رابطه دارد. شاید علت این مسئله آن باشد که افراد خوش بین به کاربرد مقابله متمرکز بر مسئله تمایل بیشتری دارند و از فرایندهای اجتنابی کمتر استفاده می کنند. افراد خوش بین در مقایسه با افراد بدبین، از روشهایی استفاده می کنند که احتمال پیامدهای مطلوب را افزایش می دهند.
۲-۱-۳-۴-احساس یکپارچگی
احساس یکپارچگی نوعی تعیین جهت نسبتاً مداو م و باثبات معنا است که دارای سه مؤلفه میباشد:
- قابلیت درک :اینکه شخص چقدر دنیا را واجد ساختار و قابل پیش بینی میبیند
- قابلیت مهار :شخص باور دارد که صاحب منابع فردی و اجتماعی کافی برای مواجهه با خواسته های محیط است
- هدفمند بودن: برخورداری از این احساس که مقابله فعال با حوادث تنشزا امری ارزشمند است. اشخاصی که از احساس یکپارچگی زیادی برخوردارند، گرایش دارند که برای موقعیتها ساختار قائل شوند؛ چالشگری را بپذیرند و برای تسهیل فرایند مقابله به شناسایی منابع شخصی و اجتماعی بپردازند (موس و اسکافر[۱]، ۱۹۹۳).
شناخت چگونگی تفکر و تفسیر فرد از رویدادهای محیطی در انتخاب سبکهای مقابلهای نقش دارد. پیروان رویکردهای شناختی انسان را موجودی مختار فرض می کنند که با بهره گرفتن از ارزیابی خویش در مورد پیامدهای مسئله، از بین پیامدهای ویژهای که در مسیرش قرار دارند، دست به انتخاب می زند. ارزیابی و راهبردهای مقابله، بر عوامل تنش زایی که شخص در معرض آنها قرار دارد، واکنش نسبت به تهدیدها و چالشهایی که این عوامل تنش زا با خود همرا ه میآورند، و چگونگی سازش یافتگی طولانی مدت و کوتاه مدت تأثیر میگذارد. به این ترتیب، این چارچوب بیانگر آن است که انسان همان طورکه می تواند از عوامل تنشزا تاثیر پذیرد، توانایی آن را هم دارد که به پیامدهای عوامل تنشزای موجود در زندگی خود نیز شکل و جهت ببخشد (موس و اسکافر، ۱۹۹۳)
الگوهای ادراکی و پردازش اطلاعات، فرایند یادگیری و سازشی ما را تحت تاثیر قرار داده و آنها را شکل میدهند. در این زمینه میتوان افراد را به دو دسته تقسیم کرد؛ افرادی که ادراک آنان در مورد یک محرک پیچیده عمیقاً تحت تأثیر زمینه و محیط است و افرادی که در درک محرکهای پیچیده از زمینه تأثیر نمیپذیرند و خود را عنصری مجزا از محیط در نظر میگیرند. اشخاص وابسته به زمینه، بیشتر به محیط اجتماعی خو گرفتهاند. از اینرو، دیگران آنها را افرادی گرم و معاشرتی میدانند. آنان جذب موقعیتهای اجتماعی میشوند؛ مهارت های اجتماعی بیشتری دارند؛ و هیجانات و عواطف خود را بیشتر بیان می کنند. برعکس افراد گروه دوم (افراد مستقل از زمینه) نسبت به نیازهای درونی خود حساسیت بیشتری دارند.
ارزش سازشی هر کدام از جهت گیری های مذکور وابسته به ماهیت موقعیتی است که در آن درگیرند. بینش اشخاص مستقل از زمینه بیش از بقیه ، تحلیلی بوده و واجد ساختار است؛ به همین دلیل در مواجه با موقعیتهایی که مستلزم تجزیه و تحلیل منطقی و اتکا به خود است، موفق ترند. اشخاص وابسته به زمینه میتوانند از مهارت های اجتماعی خود استفاده کرده و مشکلات بین فردی را به روش های مؤثرتری حل کنند. در عین حال این اشخاص ممکن است برای یافتن راه حل مشکلات زندگی خود صرفاً به دنبال راه حلهای آشکاری بگردند که در محیط بلافصل ایشان موجود است .
یکی از سبکهای بارز شناختی، جست وجوی اطلاعات توسط شخصی است که در معرض تهدید قرار گرفته است .افرادی که بیشتر به جست وجوی اطلاعات میپردازند و توجه بیشتری به اطلاعات دارند، برانگیختهتر و مضطرب ترند و تلاش می کنند.
اطلاعات بیشتری در زمینه ماهیت رویداد تنش زا کسب کنند. در مقابل، افرادی که از کسب اطلاعات در مورد رویداد تنشزا اجتناب می کنند و توجهی به اطلاعات ندارند، سعی می کنند حواس خویش را از رویداد تنشزا منحر ف کرده و آرامش خود را حفظ نمایند (موس و اسکافر، ۱۹۹۳).
۲-۱-۳-۵-مکانیسم های دفاعی
برخی پژوهشگران معتقدند افراد در زمینه مکانیسمهای دفاعی و مقابله برای مهار موقعیتهای مختلف زندگی، ترجیحات نسبتاً پایداری دارند. در زمینه دفاعهای من سلسله مراتبی پیشنهاد شده که شامل سه تراز است: ۱) دفاعهای ناپخته مانند فرافکنی و خیال پردازی غیرواقع گرایانه؛ ۲) دفاعهای روان رنجورانه مانند واکنش سازی و سرکوبی ۳) دفاعهای پخته مانند بازداری و انتظار واقع گرایانه. کسانی که از مکانیسمهای دفاعی پخته استفاده می کنند، به آسیب روانی کمتری دچار میشوند و از سازش یافتگی بیشتری برخوردارند. علاوه بر این مکانیسم دفاعی براساس پرسش نامه سبک های دفاعی (DSQ) مشخص شده است که عبارتند از:
۱٫سبک های سازش نایافته از قبیل رفتار نمایشی و انزوا ؛
- سبک هایی که منعکس کننده تصورات ذهنی تحریف شده اند؛ از قبیل آرمان گرایی و خودبزرگ پنداری ؛
- سبک های مرتبط با فداکاری از قبیل مراعات حال دیگران به طور ظاهری
- سبک های سازش یافته یا پخته از قبیل بازداری و شوخ طبعی (موس و اسکافر، ۱۹۹۳)
افرادی که (من) قوی تری دارند، عمدتاً به سبکهای پخته متکیاند. به کارگیری سه سبک اولیه ، با من ضعیف تر و ناپختهتر و تحول نایافتهتر در ارتباط است .افرادی که خصومت خود را به سوی بیرون، فرافکنی می کنند، خشم، سوءظن و نشانگان بدنی زیاد و ثبات هیجانی کمی دارند. اشخاصی که خصومت را به سوی درون خود نشانه میروند، افسردگی و اضطراب بیشتری را تجربه می کنند و پس از تجربه یک شکست، توانایی خود را کمتر تخمین میزنند. دفاعهایی نظیر عقلانی سازی و بازگشت با اضطرا ب و افسردگی کمتر، نشانه های بدنی کمتر، آسیب روانی خفیفتر، سطح بالاتر عزت نفس، ثبات هیجانی بیشتر و در نهایت سازش یافتگی بیشتر و بالاتر ارتباط دارند (کوباسا و مدی، ۱۹۹۴)
۲-۱-۳-۶-توانایی حل مسئله
رویکردهای یادگیری اجتماعی بر اهمیت رفتار مؤثر در حل مسئله برای سازش یافتگی مؤثر تاکید کرده اند. توانایی حل مسئله، شامل حل شناختی و رفتاری مسئله در موقعی تهایی است که افراد در زندگی روزمره با آن مواجه می شوند. این موقعیتها می تواند مربوط به منزل، محل کار، دوستان و خانواده باشد. اشخاصی که عزت نفس بیشتری دارند، مهار بیشتری بر امور ادراک می کنند. افرادی که تمایل به حل مسئله دارند، باثبات تر، مقاومتر و باجرأتترند و انتظار موفقیت دارند. همچنین اشخاصی که خود را در حل مشکلات کارآمدتر میبینند، در مواجه با میزان بالای عوامل تنشزا کمتر به افسردگی دچار میشوند (کوباسا و مدی، ۱۹۹۴)
[دوشنبه 1400-03-03] [ 11:34:00 ق.ظ ]
|